سیدزاده | شهرآرانیوز - «شعر و ادبیات ما واقعا مظلومه.» این توییت کوتاه، نظر یکی از کاربران شبکههای اجتماعی است. شما چطور فکر میکنید؟ به نظر شما شعر و ادبیات ما مظلوم و مهجور است؟ به آن بی مهری شده و هرکس هرطور دلش بخواهد با آن برخورد میکند؟ پاسخ به این پرسش شاید بینش و نگاهی تخصصی بطلبد. با این حال، نگاهی کوتاه به آنچه از شعر برآمده و بر شعر رسیده و به تازگی در شبکههای اجتماعی بازنشر فراوان شده است، میگوید شاید این نظر خیلی هم اشتباه نباشد. شاید بپرسید مگر چه بوده و چه شده است؟
نمونه کم نداریم؛ مصداقهایی از پا در کفش شاعران کردن و ورود به حریم شعر، آن هم بدون آگاهی از ابتداییترین قوانینی که برای ورود به دنیای شعر و شاعری لازم است. به نظر میرسد جذابیت شاعربودن و قدرت و نفوذ شعر به اندازهای است که از هرکسی و در هر موقعیت و با هر شکل و شمایلی برمی آید. همین چند هفته پیش را به خاطر بیاورید که در حاشیه بازدید وزیر جدید صمت از خط تولید ایران خودرو، یک نفر پیش از افتتاح رسمی خط تولید تارای اتومات، یک شعر بی وزن و قافیه سرهم کرد و در ستایش ایران خودرو و تعریف و تمجید از وزیر میخواند.
باز هم به خاطر بیاورید وقتی علیرضا قربانی که صدایش برای بسیاری تداعی کننده برخی از ماندگارترین موسیقی هاست، یک بیت کوتاه و خارج از وزن را در توییتر منتشر کرد و از این گفت که سروده خودش است. یک نمونه متفاوتتر که همین دوسه روز پیش در شبکههای اجتماعی دست به دست شد، وقتی بود که مجری برنامه شبکه ۳ از مهدی رمضانی، معاون توسعه کتابخانهها و ترویج کتاب خوانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور که مهمانش بود، خواست تا برای جوانها یک کتاب خوب معرفی کند که او در پاسخ گفت اکنون چیزی در ذهن ندارد!
در یکی از تازهترین گاف ها، رئیس کانون زبان ایران به دوربین زل زد و خطاب به زبان آموزان یک شعر سراسر ایراد را خواند. انتشار این ویدئو در شبکههای اجتماعی، دقیقا مشابه موارد قبل، واکنشهای زیادی را در شبکههای اجتماعی ایجاد کرد و باعث انتقادات فراوانی شد.
اسماعیل امینی، شاعر و منتقد ادبی، در اینستاگرامش این ویدئو را بارگذاری کرد و نوشت: «امثال ایشان که برایشان درست و نادرست فرقی ندارد و با غرور حاصل از منصبشان به شعر و زبان فارسی و حتی به عقل و منطق دهن کجی میکنند، میخواهند به فرادستان خود پیام دهند که برای انتصاب پستهای مهم دشمنی لازم را با فرهنگ، منطق و مطالعه دارند.»
آرش شفاعی، شاعر و روزنامه نگار هم در واکنش به این موضوع در توییتی نوشت: «رئیس کانون زبان ایران را به یکی از کتابخانههای کانون پرورش بفرستید تا در محضر مربیان خوش ذوق این نهاد محترم کمی وزن و قافیه بیاموزد.» واکنشها البته بیش از اینها بود؛ واکنشهایی که همه آنها یک سؤال بزرگ را در دل خود پنهان دارد؛ اینکه زنجیره پا در کفش دیگران کردن و ورود در عرصهای که توان و تخصصی در آن نداریم، قرار است تا کی ادامه پیدا کند؟